قطعا به عنوان یک معاملهگر در بازارهای مالی با الگوهای پرایس اکشن آشنا هستید. یک نوع استراتژی تکنیکال در بازارهای مالی که به بررسی حرکات قیمت در نمودارها میپردازد و گاهی به اندیکاتورها برای شناسایی الگوها نیاز میشود. با این روش، شناسایی نقاط ورود و خروج و ریسک معامله کاهش پیدا میکند. اما یکی از تحلیلگران بزرگ پرایس اکشن، به نام ال بروکس، انقلابی را در این نوع استراتژی پیاده کرده که در آن معاملهگران، بدون استفاده از اندیکاتورها و روشهای پیچیدهتر و یا تحلیلهای بنیادی، تنها با تکیه بر مطالعه رفتار دقیق نمودارهای کندلی، فرصتهای طلایی برای ورود و خروج معامله را کشف کنند. در واقع ال بروکس معتقد است اگر همه تمرکز خود را تنها بر روی کندلها قرار دهیم به راحتی و بدون هیچ ابزار پیچیدهای میتوان از رفتار بازار رمزگشایی کرد و تغییرات قیمتی را شناسایی کرد.
نکات کلیدی در پرایس اکشن به سبک ال بروکس
ال بروکس در تحلیل معاملاتی خود به مواردی معتقد است که اجرای آنها احتمال موفقیت در هر استراتژی را افزایش میدهد. این روش از تحلیل پرایس اکشن برای انواع بازارهای مالی کاربر دارد که میتواند در تایم فریمهای 5 دقیقهای، روزانه و یا هفتگی این تحلیلها را انجام داد. امروزه در سراسر جهان بسیاری از مردم از آن استفاده میکنند و این اطمینان خاطر را برای آنها ایجاد میکنند که با قدرت بیشتری به سمت بازارهای پرنوسان حرکت کنند و فرصتها را دریابند.
وی تاکید میکند برای اینکه بتوانید به طور دقیقتر زمان ورود و خروج خود به معامله را تشخیص دهید باید موارد زیر را مدنظر داشته باشید:
تشخیص روند اصلی بازار
در هر استراتژی ابتدا باید روند اصلی بازار تشخیص داده شود که صعودی است یا نزولی. برای این کار میتوانید از در تایم فریمهای بالاتر با کمک خطوط روند و یا میانگین متحرک، از جهت روند بازار اطمینان حاصل کنید.
تشخیص کندلهای قدرتمند برای تایید جهت روند
در هر نقطه شکست، قبل از اینکه به تشخیص خودتان وارد معامله شوید، کمی صبر کنید تا یک کندل قدرتمند دیگر برای تایید کندل اول بعد از شکست تشکیل شود تا جهت روند را تایید کند. آنگاه میتوانید برای ورود به معامله یا خروج از آن تصمیم بگیرید.
توجه به سطوح حمایتی و مقاومتی درنمودار قیمت
این دو سطح، یکی از مهمترین نواحی در نمودار قیمت هستند که میتوانند نقاط ورود و خروج دقیقتری را برای ما تعیین کنند. توجه به نوع شکست در این دو ناحیه، روند حرکت بازار را بهتر برای ما مشخص میکند.
استفاده از پولبکها
در برخی از الگوها مانند الگوی پرچم و الگوی دو کندلی، توجه به پولبکها، استراتژی واضحتری برای تشخیص روند قیمتی به ما میدهد و جهت صعودی یا نزولی بودن بازار همچنین برگشتی یا ادامهدار بودن آن را نیز برای ما بیشتر تایید میکند.
تعیین حد ضرر
حتما در معاملات خود حد زیان خود را تعیین کنید. ال بروکس توصیه میکند که نقاط ضرر خود را در نزدیکی پولبک و یا نزدیک به نقاط شکست کندلها قرار دهید تا اگر روند جهت معکوس در پیش گیرد، شما معامله خود را با حداقل ضرر ادامه دهید.

محبوبترین الگوهای قیمتی در پرایس اکشن ال بروکس
ال بروکس به نمودارهای قیمتی به چشم یک نقشه گنج نگاه میکند و هر کدام از کندلها را پر از رمز و راز میداند. در واقع از دیدگاه وی هر خط و کندل داستانی از گذشته بازار را روایت میکند و سرنخهایی از آینده بازار را در اختیار ما قرار میدهد. فقط کافی است با دقت بیشتر به آنها توجه کنیم.
الگوهای پرایس اکشن همانند اثر انگشت یک فرد، قابل شناسایی هستند. این الگوها که از تکرار رفتار معاملهگران و نیروهای عرضه و تقاضا شکل میگیرند، میتوانند به ما در پیشبینی حرکتهای آینده قیمت کمک کنند. بهترین الگوهای قیمتی که از دید ال بروکس میتواند این موارد را برای ما به ارمغان آورد در ادامه توضیح داده میشود:
الگوی سر و شانه
این الگو از دو قله پایینتر و یک قله بالاتر تشکیل میشود که میتواند به صورت صعودی یا نزولی باشد. هر گاه کندلها سه قله متوالی را تشکیل دهند میتوان نمودار را با استفاده از این الگو تحلیل کرد و نقاط ورود و خرج دقیقتری بدست آورد و روند بازار را تشخیص داد.
در پرایس اکشن، الگوی سر و شانه را یک الگوی برگشتی میدانند، اما نظر ال بروکس برخلاف این است. او معتقد است که این الگو حتی میتواند ادامهدهنده نیز باشد و روند قبلی الگو پس از تشکیل ادامه پیدا کند. همچنین تحلیل ال بروکس ثابت میکرد اگر حجم معاملات در زمان تشکیل الگو کاهش پیدا کند، این روند میتواند ادامهدار باشد. بنابراین ترکیب حجم معاملات با رنگ و ارتفاع کندلها میتواند تغییر روند مشخصی از نمودار و جهت قیمتی به دست دهد.

الگوی دوقله
الگوی دوقله را نیز یکی از انواع الگوهای برگشتی در پرایس اکشن میدانند که با کمک آن تغییر احتمالی روند بازار شناسایی میشود و در دو نوع است:
الگوی دو قله سقف (Double Top): این الگو کاهش حجم معاملات خرید را نشان میدهد که باعث تغییر روند، از صعودی به نزولی است. این موضوع به این دلیل اتفاق میافتد که قیمت به دو قله تقریبا برابر میرسد که سطح مقاومتی، غیرقابل عبور است و نمیتواند بالاتر برود و به سمت پایین و نزولی برگشت دارد.
الگوی دوقله کف (Double Bottom): برعکس الگوی بالا در اینجا، قیمت به دو کف حمایتی مشخص میرسد و نمیتواند از آن عبور کند و به ناچار روند صعودی را در پیش میگیرد. کاهش حجم معاملات فروش، باعث تغییر روند از نزولی به صعودی است.

الگوی مثلث
زمانیکه قیمت در یک محدوده مشخص طوری نوسان کند که داخل دوخط همگرا قرار گیرد، الگوی مثلث را تشکیل میدهد. در این الگو، خط روند در نقطه شکست قیمت، به صورت ادامهدهنده است. به این صورت که قیمت از یکی از دو خط بالا یا پایین خارج شده و به روند خود ادامه میدهد. اگر از خط بالا خارج شود روند صعودی است و اگر از خط پایین خارج شود روند نزولی است. در نزدیکی نقاط شکست نیز شاهد افزایش حجم معاملات هستیم که قدرت حرکت قیمت را نشان میدهد. مثلثها در این الگو به سه مدل میتوانند تشکیل شوند:
مثلث متقارن: خط روند بالا به صورت نزولی و خط روند پایین به صورت صعودی است که بعد از قطع دو خط صعودی یا نزولی بودن قیمت مشخص خواهد شد.
مثلث صعودی: در این مثلث خط روند بالایی افقی و خط روند پایینی صعودی است که در نقطه شکست، قیمت روند صعودی خواهد داشت.
مثلث نزولی: درست برعکس صعودی، خط روند بالایی نزولی و خط روند پایینی افقی است که در نقطه تلاقی دو خط یا همان شکست، حرکت قیمت، احتمال نزولی شدن بیشتری دارد.

الگوی پرچم
این الگو مانند یک پرچم برافراشته بر فراز یک کوه بلند است که شامل ترکیبی از چند عنصر است و شناخت این عناصر، سیگنالی قوی از پایان یک روند و آغاز روندی جدید به ما میدهد. پرچم در واقع از انواع الگوی برگشتی است، اما در تحلیل ال بروکس به عنوان یک الگوی ادامهدهنده هم استفاده میشود. عناصر تشکیلدهنده الگوی پرچم عبارتاند از:
خط روند: که میتواند صعودی یا نزولی باشد
پولبک افقی: یعنی حرکت قیمت با یک حرکت کوتاه برگشتی به سمت عقب که به صورت افقی باشد، برای مدت کوتاهی متوقف میشود. در واقع این پولبک میتواند نشانه یک حرکت جدید باشد که با یک مکث کوتاه همراه است.
نزدیکی به سطح مقاومت و حمایت: وقتی فشار خرید و فروش با یکدیگر در تقابل باشند، در نزدیکی انتهای روند، خط صعودی باید به سطح مقاومت و خط نزولی باید به سطح حمایت نزدیک باشد.
نشانههای برگشت روند: باید نشانههای دیگری از برگشت حرکت قیمتی وجود داشته باشد که بتواند تغییر روند را قوت ببخشد. به عنوان مثال هر گاه در نزدیکی سقف کانال افزایش حجم فروش داشته باشیم، در واقع نشانه ضعف روند و برگشت است.
الگوی پرچم نیز به دو شکل صعودی و نزولی تشکیل میشود. در کف هر کدام از این الگوها، حرکت قیمت هم میتواند برگشتی و هم ادامهدهنده باشد. در واقع یک سردرگمی در بازار ایجاد میشود که ممکن است معاملهگران را به معامله اشتباه وادار کند. یعنی ممکن است نمودار دوبار برای شکست قیمت تلاش کند، اما به نتیجه نرسد و به روند قبلی خود ادامه دهد.
به همین دلیل اغلب تریدرهای حرفهای از پرچم جهت انجام معاملات سوئینگ استفاده میکنند. اما باز هم باید پذیرای ریسک دو برابری باشند.

الگوی گوه (Wedge)
گوه یک نوع مثلث همگراست که میتواند شیب صعودی یا نزولی داشته باشد و قیمت، بین این دو خط روند که در انتها همدیگر را قطع میکنند در نوسان است. این الگو، به الگوی کنج نیز شناخته شده است.
این الگو هم از دیدگاه ال بروکس میتواند هر دو الگوی برگشتی یا ادامهدهنده را نشان دهد. اگر در یک روندی، پولبک آن به شکل گوه باشد، الگو ادامهدهنده است و اگر الگوی گوه به شکل یک پرچم صعودی باشد آنگاه الگوی گوه یک الگوی برگشتی است.
اگر حداقل سه حرکت قیمت چه صعودی چه نزولی، وجود داشته باشد الگوی گوه شکل میگیرد. گوه سقف با یک کانال صعودی همگرا و در سه گام ایجاد میشود. در اینجا به احتمال 75 درصد خط روند صعودی، شکستی رو به پایین دارد و معاملهگران برای تایید آن باید به دنبال تشکیل یک کندل قوی در جهت نزولی باشند. در گوه کف، شیب کانال، نزولی است و در انتهای روند پیشبینی میشود بعد از شکست، حرکت قیمت رو به بالا باشد. بنابراین باید در انتظار یک تشکیل یک کندل در جهت صعودی باشیم تا بتوانیم حرکت صعودی قیمت را تایید کرده و آنگاه وارد معامله شویم.

الگوی شکست (Breakout)
این الگو شکست از سادهترین، قابل فهمترین و در عین حال از قدرتمندترین الگوهای پرایس اکشن است. در واقع هر زمانی که نمودار قیمت به منطقهای نفوذ کند که به دلیل سطح حمایت یا مقاومت، امکان نفوذ به آن منطقه را نداشت، یک شکست رخ داده است. در واقع خروج حرکات قیمتی از الگویهای نمودار قیمت، همان نقطه شکست قیمت است. در نقطه شکست باید به حجم معاملات خرید و فروش توجه ویژهای کرد. وقتی حجم بالا باشد یعنی قیمت به روند قبلی خود ادامه میدهد. اگر صعودی باشد صعودی و اگر نزولی باشد نزولی باقی میماند.
اهمیت الگوی شکست در تحلیل ال بروکس
از روی نقطه شکست میتوان نقاط ورود و خروج دقیقتری بدست آورد. اما این نقاط در تایمفریمهای بالاتر راحتتر قابل تشخیص است. احتمال موفقیت الگوی شکست بیشتر از دیگر الگوهای پرایس اکشن است. این الگو در مواردی چون پولبکها، ناحیه حمایت و مقاومت، خط روند، کانالها، دامنه معاملاتی و حتی میانگین متحرک به وضوح دیده میشوند. در واقع این الگو با تشکیل همان شمعهای روندی نزولی یا صعودی قابل تشخیص است.
ال بروکس معتقد است بعد از نقطه شکست برای اینکه به یک اطمینان قویتر برسیم باید منتظر تشکیل یک کندل دیگر باشیم که الگوی شکست را تایید کند. در این صورت میتوانیم بگوییم که روند ادامهدهنده است. با این وجود شکست واقعی را از شکست کاذب تشخیص داده و ریسک معاملاتی خود را کاهش میدهیم.
میتوان گفت یکی از مهمترین استراتژیهای مورد تایید ال بروکس، استراتژی بر مبنای شکست قیمت است که توصیه فراوانی بر روند تشکیل کندلها دارد تا معاملهگران بتوانند با تشخیص شکست کاذب از شکست واقعی، نقاط ورود و خروج بهتری را تعیین کنند و درصد موفقیت خود را افزایش دهند.

الگوی دوکندلی
هر گاه دو کندل در خلاف جهت روند اصلی بازار تشکیل شود، یعنی نمودار یک پولبک دو کندلی بزند و نسبت به کندلهای اطراف خود کوچکتر باشند، این الگو قابل تشخیص است که به ما نشان میدهد که بازار در حال یک اصلاح کوتاه مدت است. معمولا بعد از تشکیل دو کندل، یک کندل قوی در خلاف جهت آنها و در ادامه روند اصلی بازار تشکیل میشود. بنابراین الگوی دو کندلی یک سیگنال قوی جهت ادامه روند بازار حتی با شدت قویتر به ما میدهد.
الگوی دو کندلی معمولا به دلایل متعددی تشکیل میشود که مهمترین آنها عبارتاند از:
- سودگیری کوتاه مدت معاملهگران پس از یک حرکت قوی قیمتی
- ورود معاملهگران جدید به بازار
- ایجاد نوسانات کوتاه مدت به دلیل انتشار اخبار یا اتفاقات غیرمنتظره
این الگو ریسک معاملات را تا حد زیادی کاهش میدهد. زیرا تشخیص روند اصلی بازار را بعد از تشکیل دو کندل برای آنها آسانتر میکند و نقاط ورود و خروج بهتری را در اختیار آنان قرار میدهد.

کلام آخر
همانطور که توضیح داده شد، پرایس اکشن به سبک ال بروکس، یکی از روشهای قدرتمند در تحلیل بازارهای مالی با استفاده از نمودارهای قیمتی است که به طور مستقیم فقط بر روی مطالعه حرکات قیمت، روند اصلی بازار و ویژگیهای کندلهای تشکیل شده در نمودار، تمرکز دارد و این کار را بدون دخالت اندیکاتورها و روشهای پیچیده انجام میدهد. در واقع بخش اصلی تشکیلدهنده این روش تحلیلی، کندلها هستند که میتوان اطلاعات ارزشمندی برای انجام یک معامله در بازارهای مالی استخراج کرد. الگوهای قیمتی که ال بروکس بر روی آنها تاکید دارد شامل الگوی سر و شانه، الگوی پرچم، گوه، شکست، مثلث، دو قله و الگوی دو کندلی است که نسبت به دیگر الگوها از اهمیت بیشتری برخوردار است. روش ال بروکس در نهایت سادگی و قابلفهم بودن، به درک عمیق بازار میپردازد و به تشخیص نقاط دقیقتر ورود و خروج و کاهش شدید ریسک در معاملات کمک شایانی میکند.






